Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-05-05@23:25:38 GMT

یا بکش یا کشته شو!

تاریخ انتشار: ۱۱ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۰۱۳۴۱۱

یا بکش یا کشته شو!

‍‍‍‍‍‍

خبرگزاری فارس؛ حنان سالمی: سال‌ها پیش، خیلی قبل‌تر از اینکه صدام بخواهد جنگ برادرکشی راه بیندازد؛ «مرز» برای خوزستانی‌ها و عراقی‌ها بی‌معنا بود. می‌آمدند اینجا. صابون‌های عطردار می‌آوردند. می‌رفتیم آنجا. میوه‌های تازه می‌بردیم. خیلی وقت‌ها هم، معاشرت‌ها از دادوستد‌های هر روزه، آن‌ورتر می‌رفت و فامیل می‌شدیم! پسری عراقی که دل‌داده دختری ایرانی می‌شد و شاید هم بر عکس.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

و زندگی با تمام وجودش، ممکن بود.

آن روزها، «کشور» برایمان معنا داشت اما «دشمن» بی‌معنا بود. هر کدامِ ما بخشی از هویتی بودیم که ریشه در زندگی آبا و اجدادی‌اش داشت. فکرمان، کارمان، لباس‌مان و حتی لبخندهایمان برای هم محترم بود. دیگر هیچ‌کس نمی‌گفت من بهترم یا تو. هیچ‌کس دنبال ثابت کردن تعلقش به خاک وطنش نبود. ما می‌دانستیم «که» هستیم و حتی آن‌ها هم. و نخل‌ها، مثل رشته‌های سبز نخ تسبیح، ما را به هم پیوند داده بود.

باغ سبز خاورمیانه

تا اینکه دیگر نفهمیدیم چه شد. یکهو سروکله کفتارهایی غربی در  باغ سبز خاورمیانه پیدا شد که در خاک و زندگی ما دنبال منافع خودشان می‌گشتند؛ طلای سیاه! که شدیم موش‌های آزمایشگاهیِ جنگ قدرت! و قانون فقط یک پا داشت: «یا بکش یا کشته شو!»

 


برادر اسیر عراقی که از دست برادر رزمنده ایرانی آب می‌نوشد

 

اما برای چه؟ چه کسانی به جنگ چه کسانی آمده بودند؟ ما دوستانی بودیم با دو وطن؛ یک روح با دو جسم. چطور ممکن بود شَهله و نسیمه را در عراق جا بگذاریم؟ چطور ممکن بود شانی و حبیب برای ابد در ایران بمانند؟ پس تکلیف «عشق» چه می‌شد؟ تکلیف آن همه قول و قرار؟ تکلیف خانه‌هایی که به رسم برادری ساخته شد و حالا پشت مرزهای بسته، تنها اشک‌ها ایستاده بود!

ما برادریم

آسمان سیاه شد. نخل‌ها کیلومتر به کیلومتر، زیر شنی تانک‌ها، جان دادند. صدام، مردهای عراقی را با زور بیرون کشید: «لا ترجعوا بدون إنتصار!» بدون پیروزی برنگردید! اما پیروزی بر کدام عزیزان؟ بر کدام پاره‌های دل؟

 


عکس امام خمینی (ره) در دست برادر اسیر عراقی؛ خیلی از عراقی‌ها با زور و تهدید به جنگ آمدند و بعد به جبهه ایران فرار کردند

 

ابو حبیب در میانه چارچوب درِ خانه‌اش ایستاد و دست‌های حنابسته شهله را توی دست‌های لرزانش گرفت: «این عروس ماست. از شادگان. پسرم حبیب رفته دست‌بوس پدر خانمش و می‌خواهد مصالح بیاورد. فردا قرار است برگردد. ببین. تا تمام شدن خانه‌اش چیزی نمانده. ما برادریم.»

 


برادر رزمنده ایرانی که دست مجروح عراقی را گرفته

 

اما گلوله از برادری چه می‌داند؟ سُرب، از رگ و پی و خون چه می‌فهمد؟ و تکاندن ماشه، برای نابودی زندگی کافی‌ست.

بی‌روح شدیم!

مردها را کشان کشان کُشتند و مانده‌ها را با تهدید به جان خانواده‌هایشان، بُردند. برادر، در برابر، برادر ایستاد. مسلمان، چشم در چشم مسلمان. و اسلحه، آن وحشتناک‌ترین اختراع بشر، بین‌مان پادرمیانی کرد! آن موقع دیگر مرزها معنا داد. فهمیدیم جنگ شده. و زندگی هیچ‌وقت، برای ابد، زیبا نمی‌مانَد.

 


برادر ایرانی لب‌های برادر زخمی عراقی‌اش را تر می‌کند

 

خاطره‌هایمان را توی هم مچاله کردیم و پشت مرزها چال شد. بی‌روح شدیم! خالی شدیم. و پوکیِ جان گرفتیم! این‌ها را هیچ‌کس نمی‌فهمید. نمی‌توانستیم توضیحش دهیم. توی جیب مردهای عراقی عکس خمینی بود و روی لب‌های ما، سلام بر اباعبدالله (ع). دنیا روی سرمان آوار شده بود. اما بالاخره تمام شد. بعد از هشت سال، رنج روی شانه رنج. بعد از هزاران چشم که ناکام بسته شد. و هزاران قلب، که شکسته، مُرد.

روح را چه می‌کنید؟

کفتارها کارشان درست بود. دست مریزاد! مسلمانان به جان هم افتادند. شهرهایشان، آرزوهایشان، و زندگی‌هایشان در خاک و خون غلتید. جوان‌هایشان برای ابد به خاک رفت. و امیدهایشان، ته کشید. اما این تمام ماجرا نبود.

 


۱۰ هزار اسیر عراقی راضی به بازگشت به عراق نشدند و در ایران ماندند!

 

جسم، در معرض گلوله است. می‌میرد. می‌پوسد. و تمام می‌شود. استخوان، بی‌معناست. قبر، بی‌نشان است. در این‌ها، جز پایان، هیچ علامتی نیست. ولی روح را چه می‌کنید؟ روح، تکثیر می‌شود. از روزی به روزگاری دیگر. از جسمی به جسم‌های دیگر. و از قبری به زندگی! روح، تمام‌شدنی نیست؛ و حتی تحلیل‌رفتنی، نه. روح، قدرتمند است. ورای قدرت تمام کلاشینکف‌ها و مین‌ها و سیم‌های خاردار.

کفتارهای تاریخ‌نویس

حالا ماییم و روح هزاران برادر ایرانی و عراقی. این دست‌های ماست که عهده‌دار میراثی به این عظمت شده. می‌بینید؟ تاریخ، هیچ‌وقت، آن‌طور که کفتارها می‌نویسند رقم نمی‌خورَد.

 


کاروان برادران عراقی که برای زیارت شاه خراسان میهمان برادران ایرانی شده

 

 

حالا «حاج امین» از شوش می‌رود کربلا. کنار «باب القبلة» موکب می‌زند. برادران عراقی از دست‌هایش آب خنک می‌گیرند و به لب‌های تشنه سیدالشهدا (ع) سلام می‌دهند. میهمان‌شان می‌شود. در خانه‌هایشان. زیر نگاه امامِ حسین (ع).

 


از کربلا تا مشهد و ان‌شالله تا قدس

 

و اینجا، در ایران، خوزستان، مرز شلمچه، مثل قدیم، برادران ایرانی به استقبال برادران عراقی‌شان می‌روند. کنارشان می‌ایستند. شانه به شانه هم. میزبان‌شان می‌شوند. در خانه‌هایشان. زیر نگاه امامِ رضا (ع).

خانه برادر

دیگر هیچ‌ ایرانی‌ای نمی‌گوید می‌روم عراق. و هیچ عراقی‌ای نمی‌گوید می‌روم ایران. همه چیز عوض شده. روح‌ها به صاحبانش برگشته! به جسم‌هایی که یادگار روزهای درد است و زاییده ایمان. به چشم‌هایی که دیگر ایرانی و عراقی‌اش فرقی ندارد وقتی همگی مسلمان‌اند و یک سالِ تمام، چشم به راهی دوخته‌اند که قدم‌های برادر را می‌کِشد. 

 


برادر در کنار برادر

 

 

درِ خانه‌ها دوباره باز است. به روی برادر. ما عطر «مشهد» می‌دهیم و آن‌ها عطر «کربلا». ما «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد» می‌خوانیم و آن‌ها «احنه غیر احسین ما عدنه وسیلة». خاورمیانه رنگ تازه‌ای گرفته. رنگ آزادی و رهایی و ایمانی مشترک. اما زخم التیام نیافته «فلسطین» همچنان تیر می‌کشد. توی قلب برادران ایرانی و عراقی. و مرز، دوباره بی‌معناست! 

پایان پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: دفاع مقدس جنگ برادرکشی اتحاد ایران و عراق لا یمکن الفراق خاورمیانه نفت سیاه خانه ها بی معنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۱۳۴۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

برگزاری مراسم بازنشستگی و تجلیل از دکتر عراقی‌زاده

دکتر غلامعلی جاودان، رئیس دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان در این مراسم ضمن تبریک روز استاد و معلم گفت: در توصیف مقام استاد و معلم حضرت علی (ع) می‌فرمایند که هرکسی جمله‌ای به من بیاموزد مرا بنده خود کرده است.

وی با بیان اینکه جایگاه استاد و معلم در ادبیات، معارف و فرهنگ ما بسیار بالاست، افزود: به‌طوری که معلمی را شغل انبیا و بسیار گرانقدر می‌دانیم.

دکتر جاودان اظهار کرد: استاد عراقی زاده، پیش از اینکه استاد دانشکده دندانپزشکی باشد استاد اخلاق است و همه ویژگی‌های یک استاد خوب را در خود دارد.

رئیس دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان گفت: دکتر عراقی‌زاده در ارائه خدمات به مردم استان نقشی ویژه داشتند و چندین سال نیز در جایگاه رئیس دانشگاه به مردم خدمت کرده‌اند.

دکتر جاودان با اشاره به اینکه خدمات دکتر عراقی زاده در حوزه بهداشت، درمان و آموزش ماندگار بوده و به یادگار می‌ماند، افزود: بزرگترین یادگاری ایشان که با حمایت سایر اساتید اتفاق افتاده دانشکده دندانپزشکی هرمزگان است.

وی گفت: به یمن فرصتی که در دانشکده دندانپزشکی داشته‌ایم، توانسته‌ایم در دورترین نقاط استان نیز خدمات دندانپزشکی را به مردم عزیز ارائه دهیم.

وی در پایان افزود: بنابر دخواست اینجانب و معاون آموزشی دانشگاه مبنی بر ادامه همکاری استاد عراقی‌زاده با دانشگاه، از این پس ایشان در سمت مشاور رئیس دانشگاه در حوزه دندانپزشکی با ما همکاری داشته و از تجربیات و دانش ایشان بهره خواهیم برد.

همچنین دکتر عراقی‌زاده در این مراسم ضمن تشریح دوران تحصیل خود و تقارن آن با هشت سال دفاع مقدس، گفت: در سال‌های جنگ یکی از دوستانم که بعدا شهید شد، من را برای بورسیه تحصیلی خارج از کشور دانشجویان ثبت‌نام کرده بود و این‌گونه شد که من پس از شهادت برادرم عبدالمجید برای تحصیل به انگلستان رفتم و پس از سه سال دوباره به ایران برگشتم و در اینجا مشغول به خدمت شدم.

وی افزود: به بندرعباس عرق دارم و دوست دارم که رشد کند؛ چراکه به اعتقاد من بندرعباس نتوانسته جایگاه واقعی خود را در کشور اثبات کند.

دکتر عراقی‌زاده گفت: با پیگیری‌هایی که انجام شد دانشکده دندانپزشکی از سال ۸۷ با پذیرش ۱۰۰ درصد نیروی بومی آغاز به کار کرد.

وی افزود: تعدادی از دانشجو‌های قدیم دانشکده دندانپزشکی، درحال حاضر استاد این دانشکده هستند.

دکتر عراقی زاده گفت: متاسفانه توزیع امکانات در مناطق برخوردار و مناطق کمتر توسعه‌یافته عادلانه نیست و ما در استان هرمزگان نسبت دیگر استان‌ها عقب هستیم.

گفتنی است؛ دکتر عبدالمهدی عراقی‌زاده، متولد بهمن‌ماه ۱۳۳۹ در بندرعباس است و سمت‌هایی از جمله هیئت علمی و عضو هیئت رئیسه دانشکده دندانپزشکی شاهد تهران، مشاور رئیس دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان دکتر مویدی، معاون دانشجویی و فرهنگی دانشگاه، ریاست دانشکده پرستاری، مامایی و پیراپزشکی، ریاست دانشگاه و قائم مقام وزیر در استان، مسئول راه‌اندازی دانشکده دندانپزشکی، سرپرست دانشکده دندانپزشکی، ریاست دانشکده پزشکی و با حفظ سمت ریاست دانشکده دندانپزشکی، ریاست دانشکده دندانپزشکی و عضو شورای دانشگاه، عضو هیئت رسیدگی به تخلفات اداری کارکنان دانشگاه، عضو کارگروه بررسی صلاحیت عمومی اعضای هیئت علمی، عضو هیئت ممیزه دانشگاه و همچنین عضو هیئت اجرایی نصب و عزل اعضای هیئت علمی را در کارنامه درخشان خود دارد.

در پایان این مراسم به پاس زحمات ۳۵ ساله استاد عراقی زاده در دانشگاه از ایشان تقدیر شد.

باشگاه خبرنگاران جوان هرمزگان بندرعباس

دیگر خبرها

  • برگزاری مراسم بازنشستگی و تجلیل از دکتر عراقی‌زاده
  • مردم ایران عصبانی و بیش از اندازه حسود هستند، اگر به زنی نگاه کنی کشته می‌شوی!
  • مرور یک تجاوز شیمیایی
  • ۲۳ سال زندان برای قاتل برادر ستاره سابق پی‌اس‌جی
  • 23 سال زندان برای قاتل برادر ستاره سابق پی‌اس‌جی
  • رفتار زائران ایرانی در حج باید الگو باشد
  • روایت اسارت؛ از پیروزی اسرای ایرانی بر فرماندهان عراقی تا جرزنی بعثی‌ها
  • یک مکالمه بیسیمی با عراقی‌ها درباره صدام
  • حمایت دبیرخانه "سوگواره ملی تعزیه ده زیار کرمان" از اجرای طرح نور
  • پذیرش دانشجویان اخراجی آمریکا به صورت رایگان و با تمام امکانات در ایران